بحران خاموش جمعیت ایران: فریادی که شنیده
نمیشود
مقدمه
وقتی علیرضا رئیسی، معاون بهداشت، در نشست خبری روز ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ میگوید «تعداد موالید سال ۱۴۰۳ نسبت به سال ۱۴۰۲ هفتدرصد کاهش داشته است»، ما با حقیقتی روبرو هستیم که نه یک آمار ساده، بلکه نشانه بحران مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاستگذاری عمیق است.
آمارها نشان میدهد که در سال ۱۴۰۳ تعداد تولدها به حدود ۹۷۹٬۹۲۳ نفر رسیده است، که نسبت به سال قبل کاهش محسوسی دارد.
این بحران صرفاً کاهش یک شاخص نیست، بلکه هشدار قرمز نسبت به آینده کشور است.
وضعیت آماری و روند نزولی
طبق گزارشها، تعداد تولدها از سالهای قبل به شکل پیوسته کاهش داشته است.
در پاییز سال جاری، تعداد ولادت ثبت شده در کشور، حدود ۲۴۱ ۷۳۹ نفر بوده که نسبت به فصل قبل کاهش داشته است.
در سال ۱۴۰۳، تعداد تولدها تقریباً به زیر یک میلیون رسید — در حالی که این کشور زمانی با موالید بسیار بالاتر مواجه بوده است.
نرخ باروری اعلام شده نیز خیلی پایین است؛ برای مثال معاون بهداشت گفته است که نرخ باروری اکنون حدود ۱٫۴۸ فرزند به ازای هر زن است.
این آمار نشان میدهد که، برخلاف حرفها و شعارها، دولت و نظام سیاسی نه تنها توان مهار روند کاهشی را ندارند، بلکه در بسیاری از حوزهها عملاً نقش تماشاچی بحران جمعیت را ایفا کردهاند.
تحلیل انتقادی: چرا کاهش؟
دلایل متعدداند و هرکدام بهاندازه خود سهم دارند، اما چیزی که مشهود است، «تکرار بیعملی و سیاستهای نمادین» است:
1. فشار اقتصادی و معیشتی: وقتی یک زوج جوان برای تأمین زندگی، مسکن، درمان و آینده فرزندش نگران است، فرزندآوری نمیکند یا آن را به تأخیر میاندازد.
این موضوع در گزارشها ذکر شده است که «افزایش سن ازدواج، مشکلات اقتصادی، بیثباتی شغلی و نگرانیهای مربوط به آینده فرزندان» از عوامل اصلی کاهش تولدها هستند.
2. سیاستهای حمایتی ناکافی، دیر و ناکارآمد: قوانین مانند «قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» تصویب شدهاند اما اثر عملی قابل توجهی نداشتهاند. رئیسی خود گفته است اجرای قانون باعث «کاهش سرعت روند نزولی موالید شده» است، امّا این «کاهش سرعت» کافی نیست.
3. تغییر سبک زندگی و تأخیر در فرزندآوری: میانگین سن اولین فرزندآوری به قول معاون بهداشت به حدود ۲۷٫۵ سال برای زنها و ۳۲٫۳ سال برای مردها رسیده است. وقتی تولدها به تأخیر میافتد، احتمال و تعداد فرزندان کاهش مییابد.
4. ضعف زیرساختها و مراقبتها: حتی وقتی سیاستگذاری است، زیرساخت مناسب – مهدکودک، حملونقل، خدمات درمانی، امنیت شغلی برای مادران – به اندازه کافی رشد نکرده است. رئیسی گفته است که رضایت از شرایط زایمان هنوز پایین است و مادران باردار نگرانی دارند.
5. مدیریت بحرانگونه جمعیت بهعنوان اولویت ثانویه: وقتی مسؤولان جمعیت را «مسئلهای اقتصادی و امنیتی» میدانند اما سپس بودجهها، اولویتها و اجرای سیاستها متناسب با اهمیت نمیشوند، نتیجه بحران است.
پیامدهای جدی و تهدید آینده
کاهش نیروی کار فعال: وقتی نسلهای بعد کمتر تولید شوند، نیروی جوان و فعال در دهههای آینده کاهش خواهد یافت؛ رشد اقتصادی کندتر میشود.
افزایش فشار بر سالمندی: جمعیت پیرتر میشود، نسبت جمعیت بازنشسته به فعال رشد میکند، هزینههای سلامت و بازنشستگی بیشتر میشوند.
تضعیف امنیت اجتماعی و ملی: ترکیب جمعیتی سالم ستون توسعه اجتماعی و اقتصادی است؛ ضعف در آن میتواند به ضعف ملی منجر شود.
بیاعتمادی به سیاستها و نهادها: وقتی افکار عمومی ببیند هشدارها داده شده اما وضعیت تغییر چندانی نکرده، اعتماد به نهادها کاهش مییابد.
مسیر غیرقابل بازگشت؟ اگر روند کاهش ادامه یابد، بازگرداندن آن دشوارتر خواهد بود؛ رئیسی هشدار داده است اگر نرخ رشد جمعیت پایینتر از یک درصد شود، «جمعیت ایران نه تنها افزایش نخواهد داشت بلکه از امروز هم کمتر خواهد شد».
نقد مستقیم به سیاستگذاران
نظام سیاسی ایران باید بپذیرد که این مسئله صرفاً «فرزند کمتر» نیست، بلکه حاصل سالها سیاستگذاری غلط، اولویتبندی معکوس و فقدان نهادهای حمایتی واقعی است. هرچند شعارهایی چون «جوانی جمعیت» داده شده، اما:
چرا بودجه کافی در حوزه مسکن و اشتغال برای نسل جوان تخصیص داده نشده؟
چرا سیاستهایی که کشورهایی مثل مجارستان و کره جنوبی برای تشویق فرزندآوری میدهند (مثلاً معافیت مالیاتی برای مادران، حمایت از فرزندآوری) در ایران با همان اثر اجرا نشدهاند؟ رئیسی خود به این نکته اشاره کرده است.
چرا میانگین سن فرزندآوری کاهش نیافته و تأخیرها ادامه دارد؟ سیاستهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی باید همزمان عمل کنند — نه جدا از هم.
چرا شرایط مادر شدن و فرزندآوری تا این اندازه سخت شده است؟ وضعیت بیمارستانها، مرخصی والدین، هزینه زایمان، خوشایند نبودن شرایط زایمان — همه اینها پیام دارند.
چرا نگاه جمعیتی کشور از منظر امنیت ملی، اقتصادی، اجتماعی تبدیل به اولویت نشده است؟ هنگامی که هشدار داده میشود، باید همزمان اقدامات ملموس مشاهده شود.
نتیجهگیری
کاهش چشمگیر تولدها در ایران، نشانهای است از شکاف بین سیاست و اجرا، بین شعار و عمل، و بین نسل فعلی و آینده کشور. این مسئله صرفاً یک آمار نیست، بلکه دروازه ورود به دهههای بسیار سختتر است اگر دیر اقدام شود.
اگر دولتمردان و نهادهای مسئول نمیخواهند که نسل آینده ایران بازیچه سیاستهای نیمبند و شعارهای توخالی شود، باید همین امروز – نه فردا – اقدام کند و ساختارها را بازنگری نماید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر