صفحه اصلی

۱۴۰۴ آذر ۲۴, دوشنبه

آموزش و پرورش؛ از ساخت مدرسه تا ممنوعیت موسیقی



آموزش و پرورش؛ از ساخت مدرسه تا ممنوعیت موسیقی

تحلیل انتقادی بر عملکرد وزارت آموزش و پرورش ایران

مهرنوش رهام

در سال‌های اخیر بارها وضعیت ناامن و فرسوده مدارس در ایران به‌عنوان خطری جدی برای سلامت و جان دانش‌آموزان گزارش شده است؛ از جمله ریزش بخشی از سقف یک کلاس درس در اصفهان که منجر به مصدومیت پنج دانش‌آموز شد و بار دیگر نشان داد که وضعیت ایمنی فضاهای آموزشی تا چه حد شکننده است. این حادثه به‌وضوح نمادی از فرسودگی و ضعف زیرساخت‌های آموزشی کشور است که با وجود هشدارها و نیازهای واقعی، تا کنون حل نشده است. (hra-news.org)

این وضعیت نه تنها با استانداردهای ابتدایی ایمنی ساختمان‌ها در تضاد است، بلکه به‌وضوح عدالت آموزشی را نقض می‌کند: کودکان در مناطق محروم و روستایی با سقف‌های ترک‌خورده و دیوارهای فرسوده روبه‌رو هستند، در حالی که در شهرهای ثروتمندتر این مشکلات به مراتب کمتر دیده می‌شود.

در چنین شرایط بحرانی، جای تعجب نیست که وزیر آموزش و پرورش اعلام کند که وظیفه این وزارتخانه «ساخت مدرسه» نیست و مسئولیت را به نهادهای دیگر واگذار می‌کند. اگرچه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسؤولیت کلی فراهم کردن امکانات تحصیل برای همه شهروندان را بر عهده دولت گذاشته است، اما وزارت آموزش و پرورش به‌عنوان متولی اصلی تعلیم و تربیت باید ایمنی، سلامت و محیط مناسب مدرسه را تأمین کند.

طبق قانون اساسی، دولت موظف است برای همه اتباع امکانات تحصیل رایگان فراهم کند و محیط آموزشی ایمن و استاندارد یکی از پایه‌های تحقق این وظیفه است. اما وقتی مدارس فرسوده و سقف‌های ترک‌خورده هر روز جان دانش‌آموزان را تهدید می‌کند، سخنان وزیر مبنی بر «ساخت مدرسه وظیفه ما نیست» بیشتر به فرار از مسئولیت قانونی شبیه است.

اما همه این‌ها تنها بخش فیزیکی ماجراست. موج دیگری از انتقادها متوجه سیاست‌های فرهنگی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش است، به‌ویژه موضوع ممنوعیت پخش موسیقی در مدارس. وزیر آموزش و پرورش در واکنش به پخش موسیقی در مدارس گفته است که «مدرسه جای موسیقی نیست» و حتی مراسم صبحگاهی نیز باید بدون آهنگ برگزار شود. این رویکرد محافظه‌کارانه، در تضاد آشکار با متدهای آموزشی در بسیاری از کشورهای پیشرفته است که موسیقی را به‌عنوان بخشی بنیادین از تربیت، خلاقیت، تعامل اجتماعی و بهزیستی روانی دانش‌آموزان وارد زندگی مدرسه می‌کنند.

تحقیقات روان‌شناسی و تربیتی نشان می‌دهند که حضور موسیقی در محیط آموزشی می‌تواند:

آیا چنین اثرات مثبت و اثبات‌شده‌ای نباید در سیاست‌گذاری آموزشی کشور نقش اساسی داشته باشد؟

آموزش و پرورش ایران امروز بیش از هر زمان دیگری بر مبنای دستورات رهبری و اصول خشک، غیرانسانی و اقتدارگرا اداره می‌شود و هدف آن پرورش نیروی انسانی تابع و تحت امر برای رهبر است، نه پرورش انسان‌های آزاد، خلاق و متفکر.

همچنین، تمرکز وزارتخانه بر «مدیریت اداری و محدود کردن فعالیت‌های فرهنگی و هنری» به جای بهبود کیفیت آموزشی و تربیت معلم و دانش‌آموز، حکایت از آن دارد که این نهاد به ابزاری برای تحمیل قوانین خشک و محافظه‌کارانه تبدیل شده است. در حالی که در همه جای دنیا موسیقی و هنر بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی دانش‌آموزان است، در ایران حتی صدای شادی و نواختن یک آهنگ هم به عنوان تهدید دیده می‌شود.

در نهایت، تضاد بین وظایف قانونی و اجرایی آموزش و پرورش و سیاست‌های فرهنگی آن، نشان می‌دهد که این وزارتخانه نه تنها از اهداف اصلی خود دور شده، بلکه به جای توسعه عدالت آموزشی و ایجاد فضایی پرنشاط، بیشتر بر کنترل و محدود کردن خلاقیت تمرکز دارد. کشورهایی که موسیقی و هنر را در برنامه‌های آموزشی ادغام کرده‌اند، ثابت کرده‌اند که این روش نه تنها با آموزش علمی در تضاد نیست، بلکه باعث تقویت تمرکز، روحیه تیمی و مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان می‌شود.

وزارت آموزش و پرورش ایران اکنون در یک دوگانگی آشکار گرفتار است: وظایف ساخت و تجهیز مدارس به سازمان نوسازی سپرده شده است، اما خود وزارتخانه، مدیریت فرهنگی و تربیتی را به سیاست‌های محدودکننده و سرکوب خلاقیت تبدیل کرده است. این مسیر نه تنها با استانداردهای جهانی در تضاد است، بلکه آینده نسل جوان کشور را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر