عضوشبکه مدافعین حقوق بشردرایران
«آلودگی هوا و بار تبعیض جنسیتی: وقتی مادران تنها قربانی بحران میشوند»
تهران در این روزها زیر فشار بیسابقه آلودگی هوا نفس میکشد. شاخص کیفیت هوا به محدوده «ناسالم برای گروههای حساس» رسیده و در برخی مناطق به وضعیت «قرمز» یعنی بسیار خطرناک، رسیده است. در پاسخ، کارگروه اضطرار آلودگی هوای تهران دست به اقداماتی زده که در ظاهر «حمایت از سلامت کودکان و کارکنان» است، اما در عمل نشاندهنده نابرابری و تبعیض جنسیتی آشکار است.
مهدکودکها و پیشدبستانیها تعطیل شدهاند و مدارس ابتدایی به صورت غیرحضوری برگزار میشوند. همزمان، تنها زنان شاغل دارای فرزند خردسال اجازه دورکاری پیدا کردهاند. این تصمیم، اگرچه ممکن است بهطور موقت فشار خانوادهها را کاهش دهد، اما در واقع پیام ضمنی واضحی منتقل میکند: «بار خانه و مراقبت از کودکان همچنان بر دوش زنان است».
سیاستی که فقط مادران را برای دورکاری انتخاب میکند، نمونهای از بازتولید کلیشههای جنسیتی است. پدران از مسئولیت مراقبت کودک مستثنی شدهاند و حق انتخاب به خانواده داده نمیشود. آیا واقعا در سال ۲۰۲۵، زنان تنها افرادی هستند که باید مسئولیت خانه و کودکان را در شرایط بحرانی به دوش بکشند؟ این نه تنها یک تبعیض آشکار است، بلکه نابرابری ساختاری جنسیتی را در محیط کار و خانواده تقویت میکند.
بار روانی این تصمیم بر زنان شاغل نیز غیرقابل چشمپوشی است. وقتی مادران ناچار به دورکاری میشوند، هم فشار مراقبت از کودک و هم مسئولیت شغلی روی دوش آنان سنگینی میکند. در عین حال، این سیاست میتواند باعث شود کارفرماها زنان را کمتر درگیر کار اصلی ببینند و در بلندمدت، فرصتهای ارتقاء و پیشرفت شغلی برای آنان کاهش یابد.
همه اینها در حالی است که ریشه بحران، آلودگی هوا است نه والدین شاغل. تصمیمات سطحی مانند تعطیلی مقاطع پایینتر مدارس و دورکاری مادران، تنها مدیریت علائم بحران است و هیچگونه راهکار جدی برای کاهش آلایندهها ارائه نمیدهد. محدودیتهای ترافیکی، سوخت پاکتر، یا اصلاح منابع آلایندهها همچنان در سطح سیاست باقی مانده و به نظر میرسد این بحران به یک روند سالانه تبدیل شده است.
از سوی دیگر، عدالت آموزشی نیز زیر پا گذاشته شده است. دانشآموزانی که به آموزش آنلاین دسترسی ندارند یا خانوادههای کمدرآمد، بیشترین آسیب را میبینند. با وجود اعلام تعطیلی موقت، آموزش فرزندان بهطور نامساوی تحت تأثیر قرار میگیرد و این نابرابری، پازل بحران اجتماعی و محیطزیستی را کامل میکند.
سیاست «دورکاری مادران با فرزند خردسال» در واقع نمایش ناتوانی دولت در مدیریت بحران محیط زیست و رعایت عدالت جنسیتی است. به جای آنکه با اقدامات ریشهای آلودگی هوا مقابله شود، بار بحران به دوش زنان منتقل میشود. نتیجه؟ بحران محیط زیست، بحران اجتماعی و فشار مضاعف روی زنان شاغل، همه در یک بسته ائتلاف شدهاند.
در نهایت، این تصمیمات به جامعه چه میآموزند؟ این پیام که مراقبت از کودکان و مدیریت خانه «وظیفه زنان است» و پدران را از آن معاف میکند، پیام نادرستی است که نابرابری جنسیتی را تقویت میکند و به هیچ وجه در راستای عدالت اجتماعی و حقوق خانواده نیست. مادامی که سیاستگذاران تنها به مدیریت علائم بحران بسنده کنند، نه محیط زیست بهبود مییابد، نه خانوادهها و نه برابری جنسیتی.
راهکار واقعی این است که حق انتخاب والدین برای دورکاری واقعی شود و مسئولیت مراقبت از کودکان به صورت برابر بین مادر و پدر تقسیم شود، همزمان با اجرای اقدامات جدی برای کاهش آلایندهها و مقابله با بحران آلودگی هوا. تا آن زمان، سیاستهای فعلی تنها نمایشی از «حمایت» است، در حالی که در واقع مادران تنها قربانیان بحران میمانند.
مهرنوش رهام
۱۶ آذر؛ روز دانشجو | نگاهی تاریخی، تحلیلی و حقوق بشری به نقش جنبشهای دانشجویی مقدمه: دانشگاه، قلب تپنده آگاهی و اعتراض ۱۶ آذر یادآور ا...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر